سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آش کشک!
برای رفع دلتنگی.

خاخامی و کشیشی و شیخی خدا پرست

بودند همسفر همه همراه کاروان

در بحث و گفتگو که چسان خرج می کنند

صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران

خاخام گفت : روی زمین می کشم خطی

پول و طلا و نقره بریزم به روی آن

در سمت راست آنچه که آمد از آن من

در سمت چپ از آن خداوند لامکان

گفتا کشیش : من بکشم گرد دایره

وانگاه پول صدقه بپاشم درآن میان

بیرون دایره ز برای من و عیال

در مرکز آنچه ماند برای خدایگان

شیخ از چنین مهاجه آشفت و نعره زد

ای لعنت خدا به شما ای حرامیان

دست طمع دراز به آتش نموده اید

دوزخ گشوده بهر شما معده و دهان

مال خداست آنچه که انفاق می شود

او مالک است و رازق روزی انس و جان

ما بندگان بی سر و پا را نمی سزد

بیت المنال و مال خدا را چپو چپان

تصمیم از آن اوست که روزی به ما دهد

یا نعمتش دریغ نماید از این و آن

عیسی به دین خویش و موسی به دین خویش

باشد درست لیک نه از بهر آب و نان

آن دو از او سوال نمودند شیخنا

پس شیوه ی تو چیست بگو از برایمان

گفتا که من به عرش بپاشم هرآنچه هست

وانگاه گویم ای ملک الملک لا مکان

این ها همه از آن تو باشد بدون شک

بردار هرچه که بود میل تو درآن

سهم من است هرچه که برگشت روی خاک

سهم خداست هرچه بماند در آسمان

"سید محمد رضا عالی پیام"




موضوع مطلب :

ارسال شده در: پنج شنبه 93 خرداد 1 :: 1:47 عصر :: توسط : فرزاد

درباره وبلاگ
بدون او هیچم
آرشیو وبلاگ
لوگو
بدون او هیچم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 13
بازدید دیروز: 1
کل بازدیدها: 20664

قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ


قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید