مژده یاران که حل شده اینبار
مشکل سوء تغذیه انگار
من شنیدم که دکترى حاذق
این چنین گفت : ایها البیمار
مرضت نى ز معدهى خالى است
مغز تو پوک باشد از افکار
سطح فکر تو چون که پایین است
لاجرم زار گشتهاى و نزار
این چنین حکمت خدا داده
کى بیابى به طبلهى عطار
* * *
توصیه گر نمود سوپ قلم
دکتر از بهر بچّهى سرکار
تو مپندار این قلم باشد
قلم گوسفندىِ پروار
این همان نون والقلم باشد
قلم خودنویس یا خودکار
همچنان که به دست فردوسى
آن پر غاز دیدهاى اى یار
تو گمان کردهاى ابوالقاسم
غاز مىخورده وقت شام و نهار؟
غازها لایق امیرانند
شاه محمود غازى سردار
پر آن غاز سوى فردوسى
مىنموده روانه اش هر بار
تا قلمها از آن بسازد و باز
شاهنامه سَراید و اشعار
* * *
هیچ اندیشه کردهاى گاهى
اى خردمند عاقل و هشیار
از چه کشتارگاه ویران شد
گشته موقوف گاو را کشتار
جاى آن یک سراى فرهنگى
ساخته با هزار نقش و نگار
{P -تخریب کشتارگاه تهران و بناى فرهنگسراى بهمن به جاى آن P}
بهر اجراى متن ویکتوروگو
بینوایان ، که دیدهاى صدبار
{P - اجراى نمایشنامه بینوایان در همان فرهنگسرا - تابستان 75 P}
تا بدانى که خانم فانتین
مادر اصلى کوزت ، زینهار
مُرد از زور فقر فرهنگى
یا ز فرط گرسنگى و فشار
گر پى حکمت و بیان مىگشت
هیچ مسلول مىشد و بیمار؟
* * *
تا بدانى که فقر فرهنگى
سوء تغذیه باشدش آثار
قفل ها بر کباب خانه بزن
رو بسوى کتاب خانه بیار
نشیندى که شیخ سعدى گفت
اندرون از طعام خالىدار
* * *
دیزى تو اگر بود خالى
گوشت هر کیلواش بود سه هزار
روزنامه که شانزده ورق است
قیمتش قیمت نخ سیگار
بیست تومان بده به همشهرى
اطلاعات ، صبح یا ابرار
جدولش را سپس نظاره بکن
در ستون عمودى سه و چار
مرغ و ماهى نویس و جوجه کباب
روغن و گوشت با سس بسیار
بعد هى پاک کن دوباره نویس
تا شوى خسته یا اولى الابصار
* * *
گر تو هم رنج مىبرى هالو
از تب سوء تغذیه ناچار
با صداى رسا بزن فریاد
سر هر کوى و برزن و بازار
بر سر و پاى فقر فرهنگى
اى دو صد لعنت خدا - بشمار
"سید محمد رضا عالی پیام"