• وبلاگ : آش کشک!
  • يادداشت : خبرهاي حواس پرت کن!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ابن سوبسيت بلخي مي گويد ،چند وقتي بود که غذا از مري ام پايين نمي رفت وهر چه در دهان مي نهادمي ، در گلو گير همي کرد ،به نزد طببيان همي رفتم و نسخه ها دادند و افاقه نکرد ،تا شبي پير طريقتي فرمود از گرفتن يارانه انصراف همي ده ،بهبودي حاصل همي آيد ،فردا انصراف همي دادم و از آن روز ، مسير مري تا معده گشوده همي گشت و بهبود حاصل همي آمد.

    شيخ را گفتند به جز صدقه ،چه چيز ديگري رفع بلا همي کند فرمود انصراف از گرفتن يارانه/

    آورده اند که يارانه بگيري را ديدند که در قعر جهنم ، گرفتار چهل و پنج اژدها ي دو سر همي بود و فرياد کنان کمک همي طلبيد و کسي به فرياد او نرسيد و صالحان همي گفتند که اين چهل و پنج اژدها همان چهل و پنج هزار تو مان يارانه اي است که وي در طول حيات مي گرفته است و از گرفتن آن انصراف نداده است.

    بزرگي مي گويد خواب همي ديدم که به بهشت همي رفته ام . اما دست هايم به سوي جهنم همي دراز است و در آتش مي سوزد ،خواب خويش نزد معبران همي بردم .گفتند اين دستاني است که در دنيا به سوي يارانه گرفتن دراز بوده است و هم اينک به آتش جهنم گرفتار همي شده است
    .........
    پاسخ

    بهـــــــــله